عوامل جنسی
تحقيقات نشان داده که ، دست کم 60 درصد طلاق هايي که در دادگاه هاي خانواده صورت مي گيرد، ريشه در مسائل جنسي دارد و می توان ريشه جدايي بيش از نيمي از زوجين از يکديگر، مسائل جنسي دانست.
به تجربه ثابت شده در خانواده هايي که مسائل جنسي در زوج ها برطرف شده، احتمال فروکش کردن مشکلات در خانواده ها بيشتر است. به علت حساسيت و گستردگي مسائل جنسي و نقش اساسي آن در قوام خانواده، بايد زمينه مناسب را براي نگاه مثبت به مسائل سلامت جنسي فراهم کرد، زيرا سخن از سلامت جنسي در کشور به صورت ضدارزش درآمده است.
اين در حالي است که آموزه هاي ديني با فرهنگ ما در نگرش به سلامت جنسي کاملاً متفاوت است بنابراين هر اندازه سلامت جنسي در افراد ارتقا يابد، کانون خانواده از استحکام بيشتري برخوردار خواهد بود.
عوامل اقتصادي
از طرفی مشکلات اقتصادي و عدم تامين معيشت و فقر، پايين بودن سطح درآمد خانوار، بيکاري، مسکن نامناسب و بالا بودن نرخ خريد و اجاره، ضعف يا فقدان ثبات شغلي هر يک مي تواند به نحوي در بروز طلاق سهم داشته باشد.
و نيز بالا بودن سطح توقع زوجين در ابتداي زندگي و بسنده نکردن به حداقل ها فشار مضاعفي را به خانواده ها تحميل مي کند.
عوامل شخصيتي
بنا بر نظر کارشناسان، فقدان مهارت کافي براي شروع زندگي، فقدان آگاهي از اصول و بنيان هاي حل مساله بين زوجين، فقدان اعتماد به نفس و خودباوري در زوجين يا يکي از آنها، فقدان پايبندي فرد به اصول اخلاقي و خيانت هر يک از زوجين به يکديگر، فقدان قدرت ارتباطي و مفاهمه بين دو طرف و تزلزل شخصيتي، تغيير در شيوه زندگي، افسردگي، فقدان صداقت هنگام شکل گيري روابط زناشويي و آشکار شدن صورت هاي پنهان زندگي زوجين، اختلاف سني اساسي، اختلاف فرهنگي، تربيتي و اجتماعي بين زوجين، ارائه چهره يي غيرواقعي از خود در قبل از ازدواج، ازدواج در سن پايين و ناپخته بودن افراد، کاهش پايبندي به ارزش هاي مذهبي، ديني يا اخلاقي، اعتياد، اخلاق و وضعيت بد روحي و رواني هر دو شخص، عدم رشد عقلي و بلوغ فکري، ضعف يا عدم آمادگي لازم براي پذيرش مسئوليت همسري، خست مردان در مقابل توقعات زنان، اثرپذيري بيش از حد يکي از طرفين از خانواده خود، نگرش منفي به جنس مخالف، بدبيني و وسواس رفتاري و علاقه بيش از حد به کار در مقابل بي توجهي به خانواده از جمله علل و عوامل شخصيتي موثر بر طلاق محسوب مي شوند.
عوامل ارتباطي
سوءظن و بدبيني هاي کاذب، عدم انطباق بين انتظارات و مسووليت هاي متقابل، بي توجهي به تامين نيازها و انتظارات متقابل، درک نامتوازن از نقش زن و مرد در زندگي مشترک، خودمحوري، فقدان گذشت، غرورهاي کاذب، لجاجت هاي کودکانه، پرده دري متقابل و عدم تامين احترام متقابل، ميل به انتقامجويي، حساسيت هاي بيش از حد، افزايش فاصله کلامي بين زوجين، پرخاشگري و مجادله دائمي بين زوجين، دخالت هاي اطرافيان، بي علاقگي به همسر و تمايل به دور بودن از وي براي مدت طولاني، وابسته کردن فرزندان به خود و افزايش فاصله آنها با همسر، ضرب و شتم همسر، ارتباط بيش از حد با دوستان و رفقا (رفيق بازي)، اعتقاد بيش از حد به فرهنگ مردسالاري يا زن سالاري، عدم آگاهي زن و مرد نسبت به تعهدات و مسووليتي که بر عهده دارند و عدم درک متقابل از جمله عوامل ارتباطي موثر بر بروز طلاق محسوب مي شوند.
عوامل اجتماعي
مواردي همچون اختلاف فرهنگي و سطح طبقاتي بين خانواده هاي زوجين، مهاجرت هاي بي رويه از روستاها به شهرها و از شهرهاي کوچک به شهرهاي بزرگ، رشد فزاينده کلانشهرها و کاهش سيستم هاي کنترل اجتماعي غيررسمي در جامعه، اعتياد به مواد مخدر و الکل از جمله متغيرهاي موثر بر طلاق در حيطه اجتماعي هستند.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0